رمضان و آداب آن در طهران قدیم آداب بیدار شدن در سحر رمضان امروزه با مدرنیته شدن زندگی و فرهنگ آپارتمان نشینی و با آمدن تلفن های همراه و تنظیم کردن ساعت زنگدار آن شاید خیلی دور از عرف و عادت باشد که روزه داران موقع سحر به سبک قدیم یکدیگر را بیدار کنند، اما بازگو کردن بعضی از روش ها و سنت های خاص آن که حتی در پنجاه یا شصت سال پیش هم مرسوم بود٬ خالی از لطف نیست. در قدیم برای بیدارشدن در سحرهای ماه مبارک رمضان و انجام اعمال مخصوص سحر از روش های مختلفی استفاده می کردند: یکی از آن روش ها صدای بانگ خروس بود.از این رو نگهداری خروس در خانه خوش یمن به نظر می آمد. بخصوص اگر خروس سفید و چهل تاج باشد که آن را پر خیر و برکت می دانستند. بعضی از مؤمنان به نیت اینکه سحر از خواب بیدار شوند٬ پیش از خواب سوره یس و طه می خواندند و از خداوند میخواستند که سحر خواب نمانند و دیگران را نیز بیدار کنند. پیش از آمدن برق، خدام مساجد یکی دو ساعت به سحر چراغ هایی را روشن می کردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد٬ می گذاشتند تا مردم با دیدن نور چراغ به نزدیک شدن سحر آگاه شوند. بعضی از همسایه ها با هم قرار می گذاشتند٬ هرکسی که سحر زودتر بیدار شد، همسایه های دیگر را هم بیدار کند. در صورتی که خانه ها دیوار به دیوار بود با کوبیدن مشت های پی در پی به دیوار٬ همسایه را بیدار می کردند. در غیر این صورت کوبه در را می کوبیدند تا از خانه صدای «کیه» بلند شود و یقین یابند که اهل خانه بیدارند. بعضی افراد مؤمن و معتقد نذر می کردند تا سحرهای ماه رمضان یکدیگر را بیدار کنند. برای این منظور نزدیک سحر از کوچه ها می گذشتند و با خواندن اشعار مذهبی یا کوبیدن حلقه در خانه ها و یا با طبل زدن و یا با زدن قطعه ای چوب بر روی پیت حلب خالی مردم را بیدار می کردند. برخی دیگر که صدای رسا و خوشی داشتند ٬ از یک ساعت مانده به سحر از گلدسته مساجد و پشت بام ها سوره والفجر ، دعاهایی از کتاب «زادالمعاد» اثر علامه مجلسی و دیگر کتب ادعیه (پیش از انتشار مفاتیح الجنان) یا صحیفه سجادیه و اشعار خواجه عبدالله انصاری روزه گیران را از خواب بیدار می کردند. وقت اذان و افطار روزه داران در قدیم از روش های مختلفی برای نزدیک شدن افطار آگاه می شدند. اعلام غروب آفتاب و افطار از چهار گوشه شهر بوسیله شلیک دو توپ صورت می گرفت. هر غروب و سحر با شلیک ۳ تیر روزه داران از پایان روزه و آغاز شب مطلع می شدند. در بعضی از نقاط شهر رسم بر این بود که خانه ها و یا دکان هایی که در جایگاه مرتفعی قرار داشتند، یکی دو ساعت مانده به اذان صبح جلوی در، یک چراغ نفتی آویزان کنند تا مردم با دیدن روشنایی بساط سفره سحری را آماده سازند. بعضی بر این عقیده بودند زمانی که گنجشک ها به پرواز در می آیند و از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند و به صورت دسته جمعی جیک جیک می کنند، تقریبا یک ساعت به افطار مانده است. همین طور این حالت صبح زود پیش از روشن شدن هوا صورت می گیرد. برخی دیگر بر این باورند که هنگام غروب، هوا سرخ می شود و این سرخی از سمت شرق به سمت غرب در حرکت است. وقتی انتهای سرخی از بالای سر بگذرد موقع اذان است و وقت افطار.حال اگر هوا ابری باشد و خطوط سرخ مشاهده نشود، آنقدر صبر می کنند تا هوا تاریک شود و اطمینان یابند که غروب شده و زمان افطار فرا رسیده است. از دیگر روش هایی که از نزدیک شدن وقت افطار مطلع می شدند، هنگامی بود که خورشید آخرین اشعه خود را از روی دیوارها و ساختمان های شهر برمی گرفت و نقاره چی ها نقاره شان را به صدا درمی آوردند و این نقاره به «نقاره آفتاب زرد» مشهور بود. با شنیدن صدای نقاره مردم دست از کار می کشیدند و بعضی ها به خانه و یا مسجد و بعضی دیگر به نیت غسل کردن به حمام های عمومی که خزینه داشت می رفتند… تعزیه رمضان تا پیش از احمدشاه مراسم تعزیه در ماه محرم و صفر اجرا می شد. ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تکیه آقا در حصار بوعلی شمیران در جنوب نیاوران به دستور کامران میرزا نایب السلطنه تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا پیش از افطار در حضور احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا می شد. افطاری زندانیان از دیگر آیین های بسیار جالب در ماه مبارک رمضان بردن افطاری برای زندانیان بود که طی آن زنان با مجمع های مملو از خوراکی ها به سمت زندان شهر حرکت می کردند. برخی دیگر از آداب رمضان با شروع ماه رمضان دیگر عروسی برپا نمی شد و معمولا به بعد از ماه رمضان مؤکول می شد. مراسم ختم اموات نیز اغلب شب ها برگزار می شد تا صاحب عزا بتواند در مراسم ختم به خیرات بپردازد. کم فروشان وزنه های قلابی شان را کنار می گذاشتند و وزنه های دقیق را به کار می بردند تا برای معامله مورد استفاده قرار بگیرد. نان شیرمال های پر روغن و چرب پخته می شدند و نان و شیر به قیمت عادلانه توزیع می شد. کسب و کار بعضی از افراد به غیر از نانوا و قصاب و بقال در این ماه رونقی نداشت و به حالت تعطیل درمی آمدزیرا روزه داران به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد می خوابیدند. بساط شعبده بازها و مارگیرها و درویش ها در فضای باز مساجد پهن بود و مردم با دیدن کارها و سخنانشان سرگرم می شدند. پس از افطار یعنی از فاصله افطار تا موعد شام جوانان محل دسته دسته از محله ای به محله ای دیگر می رفتند تا سرگرمی های خاص خود را بیابند. در این ایام زورخانه ها و قهوه خانه ها و مساجد از مهمترین پاتوق ها به حساب می آمدند. اگر ماه رمضان در تابستان بود پس از افطار آبتنی مفصلی در حوضچه حیاط صورت می گرفت. شب های قدر حمام ها شلوغ تر می شد و بیشتر مردم راغب بودند تا پیش از افطار غسل مستحبی بجا بیاورند. حمامی هم مجمعه مسی را که افطاری مختصری در آن چیده بود سر بینه می گذاشت تا مشتریانش افطاری خود را باز کنند پروین بهمن پور،پژوهشگر