تاریخ تهران از آقا محمد خان تا محمد شاه معمارنت: لطفاً آقای انوار بفرمایید با بودن شهرهای بزرگ چون اصفهان و تبریز چرا آقامحمدخان تهران را برای پایتختی انتخاب کرد. علت اینکه آقامحمدخان قاجار تهران را برای پایتختی اختیار کرد اسناد و دلائل زیر را میآورند: الف: نزدیک بودن طهران به مازندران و استرآباد یعنی یورت ایل قاجار، تا هر وقت شاهان قاجار حاجت و نیاز به نیروی قومی و معتقد به آنها داشته باشند به آسانی و فوریت نیروی این ایل بتوانند در دسترس آن شاه گذارند. ب: موقعیت جغرافیایی تهران از جهت سوقالجیشی آن روزها برای این انتخاب بسیار مناسب بود. چه تهران از سه سو به کوههای مرتفع احاطه شده است و با این کوهها طهران با لشکرکشیهای روزگار آقامحمدخان چون قلعهای نفوذ ناپذیر بود و حفظ آن در برابر دشمنان بسیار آسان مینمود. کوههایی که متأسفانه از جهت آلودگی هوا امروز بسیار زیانآور برای ساکناناست زیرا اجازه نمیدهند که این آلودگی از فضای تهران خارج شود. ج: در زمان آقامحمدخان با وجود قلّت جمیعت، شهر طهران و دههای ورامین، شمیران و شهریار، برای تأمین آذوقه ساکنان مناسب و برآورنده نیازهای اقتصادی و مایحتاج زیستی بود. علاوه برآن نزدیک بودن طهران به یورت ایل خلج و عرب در ساوجبلاغ و ساوه و ورامین تا حدی از جهت نظامی نیز برای آقا محمد خان پشتوانهی تأمینی بود. او چون طهران را پایتخت کرد تغییراتی در برج و باروهای شاهطهماسبی ایجاد کرد و در ارگ هم دست برد و با کینهایکه از کریمخان زند داشت با وجودیکه کریمخان شوهر خواهر او بود و خود او مدتها در منزل کریمخان در شیراز چون فرزند کریمخان در نهایت عزت میزیست و همهگونه محبت از این شوهرخواهر خود میدید ولی با اینهمه این خواجهی تاجدار کینه توز بیاخلاق با دست خود دو چشم لطفعلیخان زند را از کاسه چشم درآورد و به قول سرجان ملکم در تاریخش عمل ناهنجاری دستور داد که با این شاهزاده انجام دهند که قلم از نگارش آن شرم دارد. باری این کینهورزی او با کریمخان زند موجب شد تا در شیراز قصر کریمخانی را خراب کنند و مصالح آن را به طهران آورند. متأسفانه مستبدان حاکم بدون توجه به حاصل عمل استبدادی خود کارها میکنند؛ در حالیکه حساب نمیکنند که این عمل خود چه نتایج زیانباری برای کشور خود دارد. این خواجه تاجدار به گمان خود زمان حکومت خود را زمان حکومت تیمور فرض کرد و با این فرض در تفلیس کلهمناره از گرجیان ساخت بدون آنکه توجه کند که در اطراف گرجستان حکومت قوی روس وجود دارد و این حکومت قوی روس چشم به گرجستان دوخته و مستعد است که به عنوانی این ناحیه را از چنگ ایران درآورد. باری امیر گرجستان خود را به روسها نزدیک کرد و نتیجه این نزدیکشدن به روسها و غفلتجانشینان آقامحمدخان موجب شد ضمن جنگهای ده ساله ایران و روسها اراضی حاصلخیز آن سوی رود ارس به دست روسها افتد و سنگینترین قراردادهای استعماری را یعنی قرارداد ترکمنچای را ولیعهد ایران امضا کند. شگفت آنکه خود این خواجه تاجدار جان خود را در این سفر بیرحمانه به تفلیس گذاشت. پردور از شرح طهران شدیم، بازگردیم به روزگار طهران در روزهای آقامحمدخان. چون مصالح ارگ تخریبی کریمخان از شیراز به طهران رسید، آقامحمدخان با آن مصالح بر وسعت حرمخانه ارگ تهران افزود و به این آوردن مصالح ساختمانی قناعت نکرد بلکه دستور داد تا قبر کریمخان را در شیراز نبش کنند و استخوانهای کریمخان را به طهران آورند و در آستانه در اطاق نشیمن این قاجار بدکینه دفن کنند تا به خیال ناپاک خود هر روز چند بار قبر جدید کریمخان را به زیر لگد خود قرار دهد. این خواجه قجر کینهتوز سفّاک در ارگ طهران ساختمان تخت مرمر را پایهگذاری کرد ولی اتمام آن به دست فتحعلیشاه پایان پذیرفت. معروف است که او دستور داد تا خندق اطراف ارگ را تعمیق کنند که شمال این خندق میدان توپخانه بود و شرق آن خیابان ناصرخسرو کنونی و حد جنوبی قسمتی از خیابان بوذرجمهری فعلی و حد غربی آن خیابان جلیلآباد بود. روزی که آقامحمدخان طهران را پایتخت کرد طهران پانزدههزار نفر جمعیت داشت ولی بر اثر پایتخت شدن اقبال به این شهر زیاد شد. آقامحمدخان از معماران و بنایان خارج طهران کمک گرفت تا کمبود منزل را در طهران برطرف کنند. اقدامهای آقامحمدخان هنوز به انجام نرسیده بود که او به تفلیس رفت و به آخر در آنجا کشته شد و برادرزادهاش فتحعلیشاه پادشاه شد . او در مواجه با کمبود مراکز و ساختمانهای دولتی و نیز سفارتخانههای خارجی حاجت به مرکزی برای خود داشت. مضافاً به قول شاهزاده احمد میرزای عضدالدوله فرزند فتحعلیشاه این شاه یکصد و شصت زن داشت (تاریخ عضدی) و این زنها فرزندانی برای شاه آوردند و تعداد آنها کثیر بود لذا حاجت به منزل و بنائی داشتند. شاه از «میرزا جعفر تبریزی» پسر استاد «غلامرضا تبریزی» و بنایان دیگر استفاده کرد و بر ساختمانهای شهر افزود و سطح شهر هم فزونی یافت و به هشت کیلومتر مربع رسید و مرتب بر جمعیت شهر افزوده شد و به هشتادهزار نفر به جای پانزدههزار نفر رسید . فواصل شمال و جنوب طهران دوهزار و دویست ذرع و شرق به غرب به چهارهزار ذرع شد. این اندازهها را از گزارشهای «عبدالرزاقخان دنبلی» و «میرزا صادقخان» وقایعنگار به شاه برگفتهایم که ضمناً گزارشها با افزودنها و تملقهای فروان خنک نیز همراه است. «زینالعابدین شیروانی» در کتاب «ریاضالسیاحه» که به سال ۱۲۲۷ ق فراهم آورده است طهران را پس از پایتخت شدن دیده و آن را چنین وصف میکند: «هوای طهران در قیاس با هوای سایر محال ری خوب است و خربزه و انجیر و انگور آن فراوان میباشد و در ناحیهی شمالی آن قریب پانزده هزار سرای و چندین اسواق به وسیله امرای دولت ساخته شده است. در تابستان هوای آن گرم میشود در خارج شهر باغها و بساتین فراوان وجود دارد.» «جیمز موریه» نویسنده حاجی بابا در اصفهان که در آن ایام عضو سفارت انگلیس در ایران بوده چون به ایرانیان نظر خوشی نداشته است تهران را چنین توصیف میکند: «تهران دارای بارویی است که وسعت آن چهارونیم تا پنج میل است با شش دروازه. این دروازهها با کاشیهای به صورت ببر و پلنگ و حیوانات مزین شدهاند. در شمال غربی تهران دو تک برجی را در حوالی باروی طهران دیدم که در یکی از آنها یک لوله توپ و در دیگری یک زنبورک (توپ کوچکی که بر پشت شتر حمل میکردند) کار گذارده بودندوسعت این شهر به اندازه شیراز ولی آبادی آن از شیراز عقبتر است و ساختمانهایش با خشت خام و چندان خوب نیست. در این شهر سه یا چهار مدرسه بزرگ ساختهاند و بنابر آنچه شنیدهام در طهران یکصد و پنجاه کاروانسرا و به همان تعداد حمام است. دو میدان بزرگ در طهران وجود دارد؛ یکی در شهر و دیگری در ارگ و شاه دو ساختمان ییلاقی شاهی شروع کرده یکی باغ نگارستان (محل فعلی سازمان برنامه کنونی) و دیگری قصر قاجار» (در بالای تپهای به آنروزها که امروز آن بنا تخریب شده و دایره جغرافیاییارتش به جای آن ساخته شده است و خیابان معلم از آن میگذرد). موریه هوای طهران را در تابستان بسیار گرم و ناسازگار وصف میکند. از آب طهران تعریف نمیکند و میگوید شرب آن به وسیلهاعضای سفارت موجب امراض گوناگون شده است. سفارت انگلیس آن روزها در تهران در جنوب بازار در کوچه باغ ایلچی قرار داشت و این سفارتخانه به وسیله «سرگور اوزلی» خریده شد. «ژروبر» فرستاده ناپلئون به سال ۱۲۲۱ ق طهران را بازدید کرد. آن را با برج و باروی متوسط ذکر میکند و میگوید ساختمانهایش به پای ساختمانهای اصفهان نمیرسد و تهرانیان به نمای خارجی خانه اهمیت نمیدهند و بیشتر به داخل منزلها توجه دارند. او جمعیت طهرانرا به آنروزها سیهزار نفر ذکر میکند ولی میگوید این جمیعت رو به فزونی است و این پایتخت به سوی یکی از بزرگترین پایتختهای کشورهای آسیا میرود. آب طهران در جویهای این شهر بد مراقبت میشود و دیدن آن موجب اشمئزاز میگردد. فتحعلیشاه میخواهد آب کرج را به تهران بیاورد ولی عجالتاً آبهای خارجی از شمال این شهر به داخل آن شهر برای آبیاری میآید (از سفر به ارمنستان و ایران صص ۲۵۳-۲۵۵). فرانسوی دیگری که به ایران در همین سالها آمده، ژنرال گاردان فرستاده ناپلئون به ایران است. او در ایران تا سال ۱۲۳۴ ق اقامت داشته و از نظر نظامی تهران را چنین وصف میکند: «در تهران هیچ نقشه جنگی برای حفاظت شهر وجود ندارد، برجهای مرتفع گرداگرد این شهر با آجر ساخته شدهاند که کنگره دارند، در اطراف شهر خندق حفر کردهاند، جلوی هر دروازه تهران تا دویست یا سیصد قدم برج گلی تعبیه کردهاند و روی آن با کاهگل اندود نمودهاند و خندق دور این شهر از قلعه آن دیده میشود» (سفرنامه ژنرال گاردان درمأموریت خود به ایران ص۶۸). کِرپُرتِر سیاح انگلیسی در سالهای ۱۲۳۴ تا ۱۲۳۷ ق در تهران اقامت داشته. او از هوای گرم تهران در تابستانها صحبت میکند و خندق و بارو و دروازههای ساده شهر را وصف مینماید و میگوید در جلوی هر دروازه به فاصله دویست یارد یک برج بزرگ مدور ساختهاند و از این برجها برای دیدهبانی و سنگر استفاده میکند. شاه ایران به آن روز فتحعلیشاه است که در ارگی به مساحت هزار و دویست یارد زندگی مینماید. اطراف این جایگاه شاهی را استحکامات فرا گرفتهاند. خیابانهای طهران تنگ و در زمستان پرگل و لای میباشد. سید عبدالله انوار منبع:معمارنت تاریخ تهران پیش از حمله مغول(عبد الله انوار) ۱ تاریخ تهران از حمله مغول تا یورش محمود افغان(عبد الله انوار) ۲ تاریخ تهران از محمود افغان تا ابتدای قاجار(عبد الله انوار) ۳ تاریخ تهران از محمد شاه تا پایان دوره ناصرالدین شاه(عبدالله انوار) ۵ بخش پایانی