زندگینامه و معماری نیکلای مارکف وقتی از معماری دوران معاصر ایران صحبت میشود،چند بنای شاخص در تهران و اطراف آن به ذهن متبادر میشود.در همه این عمارتها ویژگیهای مشترکی وجود دارد و علاقهمند بدون تحقیق به این نتیجه اولیه میرساند که در دو دهه اول قرن معاصر شمسی، یک خرد جمعی در معماری ایران وجود داشته که نتییجه آن عمارتهایی باشکوه مانند دبیرستان البرز،ساختمان پست،مدرسه دارالفنون،مسجد امین الدوله،کلیسای ارتدوکس،کارخانه قند ورامین و ورزشگاه امجدیه است. علاقهمند بدون تحقیق از تنوع کاربردی و گوناگونی فضاهای هر کدام از این فضاها استنتاج میکند که معماران اوایل قرن همگی از یک تفکر منطقی در طراحی و یک شیوه اجرایی تبعیت میکردند و نظام هماهنگ مهندسی حاصل این دوران است. اما به مدد مطالعات و پژوهش مهندسان معمار، ویکتور دانیل، بیژن شافعی و سهراب سروشیانی که گروه«معماری دوران تحول در ایران»را پی افکنده اند،کتابی انتشار مییابد که به بسیاری از سؤالات ایجاد شده در اذهان کنجکاو دانشجویان معماری پاسخ میدهد و خط بطلانی بر افسانهسرایی علاقهمندان بدون تحقیق در حوزه معماری میکشد. کتاب«معماری نیکلای مارکف»به طور دقیق و واضح به ما میگوید خرد جمعی آن دوران نتیجه خرد فردی یک معمار است که توانسته هویت روش انطباقی معماری ایران را در دوران تحول زنده نگه دارد. مارکف با پیروی ار سبک شخصی خود و با توجه به مکتب رایج آن عصر،یعنی آرت دکو و هماهنگ با اقلیم و فرهنگ ایرانی، ساختمانها و عمارهایی طراحی و اجرا کرده که میتوان به آنها حلقه وسط و محکم معماری قدیم و جدید ایران اطلاق کرد. در این مقاله با استناد به مدارک و مطالب مندرج در کتاب«معماری نیکلای مارکف»،از مجموعه معماری دوران تحول در ایران،سعی میشود همراه با معرفی این معمار برجسته به ویژگیهای آثار او بپردازیم. زندگینامه نیکلای مارکف(۱۶۲۱-۶۳۳۱)از معماران پیشروی آغازقرن اخیر در ایران است.او در رشته معماری و سپس ادبیات فارسی از دانشگاه سنت پترزبورگ فارغ التحصیل شد و به دلیل علاقه به ایران،پس از پایان تحصیلات بهعنوان افسر روسیه تزاری به این کشور آمد. مارکف پس از انقلاب کبیر روسیه در ایران ماند و این کشور را به عنوان وطن دوم خود برگزید و به حرفه معماری بازگشت. مارکف اولین دفتر کارش را در خیابان استانبول وسپس در خیابانهای فردوسی و ارباب جمشید دایر کرد و تا وقوع جنگ جهانی دوم فعالیت پر ثمری داشت. در ورای زندگینامه معین مارکف،یک سؤال اساسی جواب مشخصی نمییابد:چرا مارکف به ایران و هنر ایرانی تا بدین حد علاقهمند است؟ از اسناد خانوادگی او میتوان نتیجه گرفت در شهر تفلیس و در خانوادهای اعیان و صاحب منصب به دنیا آمده و بعد از پایان تحصیلات متوسطه به دانشگاه سلتنطی سنت پترزبورگ رفته است. ازاینرو میتوان گفت جوانی مارکف در بخشی از جهان ایرانی، یعنی گرجستان سپری شده اما این دلیل کافی است تا پس از اتمام تحصیل هنر و معماری به دانشکده خاورشناسی برود و زبان فارسی فراگیرد؟و یا اینکه بعد از وقوع جنگ جهانی اول و تغییر حکومت روسیه تزاری،کسوت قزاقی خود را ترک کند و در ایران بماند و معماری پیشه کند؟ در کتاب «معماری نیکلای مارکف» و در بخش زندگینامه به حوادثی که به نوعی باعث شد مارکف به ایران بیاید و ماندگار شود اشاره شده و از ماندگاری او در دوران رضاخانی سخنی به میان نیامده است.اولین کار مهم مارکف در سن ۲۴ سالگی، مدرسه البرز است که در سالهای ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ ساخته شده است.بنابراین ورود او به عرصه معماری و طراحی و ساخت بناهای اموزشی دوران پهلوی اول ارتباطی به قزاق بودنش در زمان کوتای رضاخان نداشته و نتیجه نگرش جدید به طراحیهای قابل اجرا با توان ساخت و ساز ایران آن زمان میتواند باشد.اگر چه به ویژگیهای طراحی مارکف در بخش ویژه آن پرداخته میشود، اما نباید به تأثیر سه عامل مهاجرت، تحصیلبات آکادمیک و نظامیگری در شکلگیری شخصیت حرفهای او از بررسی زندگینامهاش حاصل میشود، بیتوجه بود. مهاجرت از گرجستان به روسیه و اقامت در ایران باعث ته نشین شدن روحیه انطباقپذیری و التقاط هنر ایرانی در نگاه معمارانه مارکف میشود. اگر سن پترزبورگ آن عصر را یکی از مراکز مدرنیته یا گرایش به مدرن شدن غربی بدانیم و تهران را شهری تصور کنیم که نشانههای تجسمی تفکر تجدد در آن وجود نداشت یا به شدت اندک بود،گرجستان میتواند پلی بین دو دنیای نو و کهنه یا مثلا غرب و شرق آن سالها باشد. «فضای بینابینی که تقریبا تا صفویه ایران در جهان سمبل آن بود؛ سمبل کشوری بین دو نگاه اصلی شرق سنتگرا وغرب تجدد خواه. از طرف دیگر در برابر انتقال دانش معماری سینه به سینه و استاد و شاگردی که در اواخر دوران قاجار در ایران رواج داشت، مارکف دانش آموخته آکادمی هنر و معماری بود و میدانست چگونه ذهن هنری خود را در طراحی آزاد بگذارد و از عقل سازندهاش در زمان معماری و ساخت بنا بهره مناسبی داشته باشد. مارکف از راه مشاهده آثار برجسته معماری ایران به درک زیبایی از طریق فضای هندسی میرسد، و همچنین باحضور در آکادمی معماری سنت پترزبورگ اصول تناسبات عددی زیباییشناسی هنر غرب را فرا میگیرد.باید به این دو ویژگی نظم در برنامهریزی و وقت در اجرای آموزشهای نظامی را اضافه کنیم تا دریابیم مارکف با چه تواناییهایی توانسته نقطه عطفی در معماری دوران تحول ایران به وجود آورد. مدرسه البرز در کتاب بعد از ذکر سابقه فعالیت میسیونرهای آمریکایی،به خصوص دکتر جردن،ویژگیهای معماره بنای مدرسه البرز نگاشته شده است: «حجم کشیده بنا از تقارن کاملی برخورداراست که در دو انتها به دو بال برگشته منتهی میشود و ورودی در مرکز تقارن آن قرار دارد.تکرار پنجرهها و بازشوها در دو طرفبه بالهای برگشته ختم میشود. ورودی ایوانی است به تقلید از معماری دوره اسلامی که با دو شبه برج در طرفین ترکیبلی متقارن دارد.شبیه برجها احساس و تصوری از معماری باستانی ایجاد میکند.» و بعد از توضیح جزئیات بنا و شرح تزیینات کاشی و آجر ساختمان در مورد ترکیبات هندسی آن آمده است: «ترکیب و هندسه بنا مراجعی از سبکهای تاریخیاروپا از جمله سبک کلاسیک و سبک باروک دارد که پاسخگویی به نظام استقرار فضاهای آموزش در امتداد یک محور مناسب بوده است.تشابه این سبکها با شیوه معماری باستانی ایران در استفاده از تقارن،سکو،برج و کنگره به چشم میخورد.»و در پایان عناصر بیرونی ساختمان البرز همچون ایوان و تزییناتش متأثر از معماری دوران صفویه عنوان شده است. از سوی دیگر،وقتی شیوه معماری و ساخت مدرسه البرز را از پس ظاهر ساده و بیادعایش بررسی میکنیم،درمییابیم مارکف پاسخگویی اصلیاش به دو نیاز جامعه آن زمان به صورتی هنر و معقول بوده است؛جامعهای که میخواهد به سرعت مدرن شود و یکی از راههای پیشرفتش را در تغییر سیستم آموزش قدیمی به جدید میداند؛تفکری که از دوران دار الفنون امیر کبیری در بین روشنفکران ایجاد شده بود که باید مکتبخانه به آکادمی و کلاسهایی با معلمان متنوع و تخته سیاه و نیمکت و کتاب درسی تبدیل شود.ازاین رو مارکف به جای آنکه مدارس علمی قدیمی همچون مدارس دوران ایلخانی یا صفوی را الگو قرار دهد و از حیاط مرکزی ومحور اصلی در باغ ایرانی مدد بجوید،کلاسهای مربع مستطیل مدرسه البرز را حول یک محور طولی و در دو طرف راهرو مرکزی قرار میدهد.در واقع ستون فقرات یا محور اصلی عاریت گرفته شده از باغ ایرانی همان راهرو معروف مدارس ایران در اوایل قرن است و حیاط مرکزیو حوضش که محل تجمع طلاب و علما در مدارس قدیم بود،جای خود را به فضای تقسیم مرکزی داده است؛فضایی دوار در دو طبقه که از یکی به دیگری مشرف است و ستونهای هشتگانه جفتش تصوری از یک پانتئون یا صحن مسقفی در محل برخورد ورودی اصلی و کریدور انشعابی ایجاد میکند.به عبارت دیگر بنا در ظاهر همسو با نیازهای تجددطلبانه مردم تهران ۱۳۰۴ است،اما در باطن همچنان متأثر از نظام تفکری متعادل و متقارن معماری ایران باستان بوده و هنر آسمانیاش را با اجرایی عاقلانه،ساده و زیبا و به شدت بیادعا در خدمت محصلان،یعنی اصلیترین کاربران این فضای آموزشی قرار داده است. تنوع آثار مارکف در دوران فعالیت معمارانه خود مجموعه متنوعی از ساختمان با کاربردهای مختلف طراحی و اجرا کرده است. –دار المعلمین در سال ۱۲۹۸ شمسی و در زمان وزارت مرحوم میرزا احمد خان بدر تأسیس شد.پس از توسعه شهر تهران و اختصاص باغ نگارستان به ادارات دولتی و مراکز آموزشی و تغییرات متعدد در این باغ،بالاخره در سال ۱۳۰۷به پیشنهاد دکتر عیسی صدیق (ریاست تعلیمات عمومی وقت ایران)نقشه ساختمان یک مدرسه متوسطه کامل با رعایت سبک معماری ایران و اصول مدرسهسازی توسط مهندس مارکف تهیه و اجرا شد.در کتاب ویژگیهای این بنا چنین توصیف شده است:«ترکیب بنا با حجمی کشیده و با بالهای برگشته و نحوه استقرار آن در رابطه با محوربندی محوطه از ویژگیهای هندسی کلاسیک بهره برده است.»و درباره اصلیترین نکته ظاهری بنای دار المعلمین،یعنی ترکیب زیبای پنجرههای رواقی و ستونکهای با نیم سر ستون رومی نوشته شده:«عنصر تکرار شونده در نمای جنوبی ترکیبی از سه پنجره و دو ستون دارد که سه بار در امتداد هر بال تکرار میشود،و به قسمتی پیش آمده ختم میگردد که نمایی با سه پنجره دارد.ترکیب دو ستون بین پنجرهها در بدنههای اصلی بارها مورد استفاده قرار گرفته است.» همان طور که در شرح مفصلتر نماهای این بنا در کتاب آمده.عنصر اصلی ایجاد کننده زیبایی و تعادل در ظاهر ساختمان تکرار موسیقایی پنجرهها بهعنوان فضای باز و دیوارها بهعنوان فضاهای بسته و ستونها بهعنوان حد فاصل این دو فضای خالی و پر است.بعدها مارکف از این ترکیب موزون غرب و شرق،پنجره رواقی و ستون و تاریک و روشنی در بیشتر آثارش بهره برد،به طوری که مجموعه پنجره و ستونهای هر بنا توسط حجمهای سنگین آجری مثل قابی محکم این مجموعه زیبا را از فضای تهی اطراف جدا میکند و در برابر دیدگان بازدید کنندگانش قرار میدهد. -در مدرسه فلاحت که به سال ۱۳۰۸ توسط مارکف در کرج بنا شده، همان ترکیب موزون نمای شرقی و عملکرد غربی در ارتفاع بیشتر، خود را نشان میدهد.گوشههایی که از بالهای بنا را به بدنه اصلی آن متصل میکند همچون بناهای عظیم دوره ساسانی مستحکم مینماید و لبههای آن توسط کنگرههای سه پلهای مشابه آنچه در تخت جمشید دیده میشود مشخص شده است.در مورد بامهای این بنا در کتاب چنین نوشته شده:«شکل لبه بام در برجها متفاوت و شامل تکرار کنگرههاست.کنگرهها با احجام ساده مکعبی بیشباهت به برجهای قلعه نیستند.» این نگرش مارکف که استحکام در بنای آموزشی به محصلین و معلمین احساس امنیت و آرامش میدهد راه حل مناسب مارکف است در برابر دوران پر تلاطم ایران آن زمان که توسعه صنعتی بدون پشتوانه فرهنگسازی باعث شده بوده جامعه ایران با ذهنی مغشوش و دلی نگران وارد قرن بیستم بشود و حجم بناهای ساخته شده توسط مارکف همچون دروازههای ملل در تخت جمشید به ایرانیان این قوت قلب را میداد که به پشتوانه قدرت پایدار و مستحکم فرهنگ ایرانی، این شتاب بالاخره متعادل و آرام میشود و ایرانی جدای از مدرن شدن نیاز دارد هویت باستانی خود را بازشناسایی کند. -دانشسرای مقدماتی تهران را میتوان اوج بناهای ترکیبی مارکف برای فضاهای آموزشی دانست، دیوارهای صاف و ساده و آجری ترکیبی رؤیایی با ردیف ظریف کاشیکاریهای قاب پنجره و سر درها دارد. ترکیب موزون رواق پیش امده با پنجرههای مستطیل طبقه دوم همان قدر هماهنگ است که قرارگیری کلاسهایی ا ابعاد مختلف در یکه راهرو سراسری موازی همین رواقهای نیمه باز با ستونهای مستطیلی کلش. ترکیب طلایی دیگر دانشسرا گسترش کلاسها در محور طولی و ورودی و آمفی تئاتر در محور عرضی است به طوری که در راستای همان محورپر تحرک و ورودی،آمفی تئاتر نعلی شکل با صندلیهای چوبی مستقر و پلکانش قرار گرفته؛تضادی بین حرکت و سکون؛حرکت برای ورود به دانشسرا و سکونبرای فراگیری دانش،و این تضاد در قلب بنا قرار گرفته است؛باز هم تعادل متقارن بین دو عنصر متضاد. در کتاب با ذکر سندی از کتاب «یادگار عمر»،نوشته عیسی صدیق،چنین آمده است:«بیرون دروازه دولت زمین وسیع و مسطحی وجود داشت که متعلق به وزارت فرهنگ بود و شاگردان دوره سوم متوسطه در شمال شهر در آن فوتبال بازی میکردند.در سال ۱۳۱۲ وقتی قانون تربیت وضع و مقرر شد که ۲۵ دانشسرای مقدماتی ظرف پنج سال تأسیس گردد،وزارت فرهنگ زمین بازی مذکور را به دانشسرای تهران تخصیص داد و در سال ۱۳۱۴ به مهندسی مارکف ساختمان آن را اغاز کرد.»و بالاخره این ساختمان در ۱۷ دی ماه همان سال افتتاح شد.ذ-در معرفی ساختمان پست در کتاب نوشته شده:«روز سوم مرداد ۱۳۱۳،یکصد و بیست عدد کارت دعوت برای افتتاح عمارت جدید پست که دو روز بعد یعنی ۵ مرداد انجام میگرفت،برای نمایندگان و رئیس مجلس از طرف رئیس الوزرا ارسال شد.»و سپس به قرار گیری زمین آن در اطراف میدان مشق اشاره میشود و اینکه محل پست خانه به جای قراول خانه های قبلی،در حد جنوبی میدان در نظر گرفته شد.ساخت بنای پست طولانیترین پروژه مارکف محسوب میشود و این مسئله درست در اوج دوران توسعه پهلوی اول است.این بنای معظم با نمای آجری و سنگی با ترکیبی متقارن در ضلع جنوبی میدان مشق-مکانی که قرار ود مرکز اداری شهر باشد- ساخته شد. بنای پست نمایشیترین کار مارکف است.بقیه ساخت و سازهای او یا در دل باغ و حیاطی پیرامونی ساخته شده و یا به وسیله خیابانهای کم عرضی احاطه شدهاند.برعکس تمامی نمای ورودی بنای پست از سمت دروازه میدان مشق یا همان دروازه دولت به خوبی خودنمایی میکند و در برابر بناهای کم عرض اطاف طول ساختمان پست و بیرون امدگی مختص ورودیاش با صلابت حجم گسترده و موزونش را به نمایش میگذارد. توضیح نویسندگان کتاب چنین است:«مارکف در استفاده از شیوه آرت دکو در این بنا،این بار عمدتا متوجه مراجع سبکهای تاریخی کلاسیک و باروک است.با وجود استفاده از حیاط مرکزی در طرفین بنا و هندسه هشت ضلعی در ورودی از آن جا که این عناصردر اشکال خالص معماری ایرانی و اسلامی مورد استفاده قرار نگرفتهاند،چندان تأثیری در تغییر جهت گرایش اصلی ساختمان به سمت معماری دوره اسلامی یا باستانی ایران ندارند.» عملکرد اداری و به خصوص عملکردی که در چند سده قبلترش در میان مردم سابقه نداشته به نظر میرسد مارکف را بر آن واداشته که به جای بهرهگیری از تقارن و تعادل و عناصر معماری ایرانی، از قدرت و تأثیرگذاری باروک سود جوید،چرا که مردم آن زمان باید به اداره جدیدی اطمینان میکردند و بستههای پستی خود را به آن جا میسپردند.این ویژگی کارکردی در بنای پست باعث شده برای تفاوت آن با ساختمان مشابه چنین عملکردی در یکی از کشورهای اروپا ظاهرا به استفاده از قوس پنجرهها و سر ستونهای هخامنشی در نیم ستونهای نما اکتفا شود.اما در واقع فضای غالب و درونی بنا همچنان دارای روحیه تعادل و تقارن چیدمانهای حجمی با در نظر گرفتن روحیه انسان ایرانی است. از طرفی بنایپست را میتوان شاخصترین معماری پیرو سبک آرت دکو در ایران نامید. آرت دکو در جهان و ایران در بخش آرت دکو و جریانهای موازی معماری در اروپا و آمریکا، در کتاب این مطلب قید شده که،«در دهههای ۲۰ و ۳۰ میلادی شاهد بزرگترین مباحث در طراحی هستیم.در این دوره جدالی عظیم بین حامیان سرسخت سبک مدرن و حمایت کنندگان جدی طراحی پیرو سبکهای تاریخی در جریان بود.حامیان سبک مدرن (MOdern style) معتقد بودندکه میبایست معماری بیپیرایه، ساده،و تجریدی باشد و از استفاده از تزیینات و مراجع تاریخی اجتناب کند.مدافعان سبکهای تاریخی از این بحث مدرنیستها متغیر میشدند.آنها بر تصمیم خود بر حمایت از تداوم کاربرد سبکهای تاریخی پافشاری میکردند.در این مناقشه تمایزات ارت دکو مشخص شد؛طراحان و معماران آرت دکو در جنگ حادث بین دو گروه راه مصالحه و میانهروی را انتخاب کردند .» شاید انتخاب این سبک معماری از طرف مارکف برای طراحیهایش به خاطر وجود مصالحهجویی و میانهروی کهنه و نو است که محتوای آرت دکو را شکل میدهد.شاید هم مارکف همچون معماران دورتر از مرکز مدرن جهان،یعنی شهرهایی مثل پاریس، میلان و برلین و مشابه همکاران آمریکاییاش ترجیح داده با احتیاط وارد دوران مدرن شود و همه داشتهها و باورهای خود را یک باره فراموش نکند.شاید هم در تحلیل جامعه رو به رشد،دو گانه و غیر همگن،اما پیرو مکتب عرفی،صلح و میانهروی آرت دکو بهترین گزینه معماری بود.از طرفی در تحلیل تاریخی دوره پهلوی اول،تاریخدانان متفق القول هستند که ملت و دولت ایران آن زمان با هم وارد مرحله گذار از گذشته به عصر جدید شدند و تجسم عینی و حجمی این گذار چیزی جز طراحی به روش آرت دکو نمیتوانسته باشد.به هر علتی که باشد،آرت دکو مکتب غالب نیم قرن گذشته ایران محسوب میشود و تقریبا تعادل متقارن و ریتم موزون بناهای متأثر از آرت دکو تا اوایل دهه چهل و تا دوران حرکت پر شتاب ایران به سوی تمدن جهانی قابل شناسایی است.شاید بیدلیل نیاشد که وقتی امروز به بناهای مارکف نگاه میکنیم،استحکام و تعادلش به ما یادآوری میکند که در گذشته نه چندان دور این کشور،پایداری ظاهری یک بناچه کمک مهمی به القای حس آرامش و اطمینان در میان شهروندان تهرانی میکرده است. دیگر آثار * عمارت مشیرالدوله پیرنیا: این خانه، در انتهای بن بست پیرنیا در خیابان لالهزارنو و کمی پایینتر از چهارراه کنت واقع است و در آغاز مشروطهٔ دوم به سفارش ِ مشیرالدوله ساخته شد که در سن پترزبورگ با مارکف صمیمیت پیدا کردهبود. این ساختمان که خاطرهٔ انشای فرمان مشروطیت، تدوین قوانین جدید دادگستری و نگارش کتاب تاریخ ایران باستان و دیگر آثار مشیرالدوله پیرنیا و زندگی روزمره و مرگ و حتی مجلس ختمش در دوره رضاشاه را در خود دارد، پس از انقلاب اسلامی به عنوان بنای تاریخی به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسید و با انجام تعمیرهایی، اینک مرکز موسسه طب اسلامی است. * ادارهٔ پست و تلگراف تهران (۱۳۰۷): این بنا درسال ۱۳۰۷ هجری خورشیدی با صرف هزینهٔ پانصد هزار تومان و با مساحت ۱۵ هزار متر مربع درخیابان سپه امامخمینی فعلی) تأسیس شد. بخشی از این ساختمان که در کنار سردر باغ ملی است و قبلاً اداره گمرکات پست بوده، به موزه تبدیل شدهاست. از ویژگیهای سبک معماری ِ دورهٔ پهلوی اول که در ساختمان موزهٔ پست هم به کار رفته، ترکیب ِمعماری دورانهای مختلف تاریخی در ایران و غرب است. * ساختمان بلدیه طهران(۱۲۶۱) : واقع در میدان توپخانه که در دوران محمدرضا شاه تخریب شد. * مدرسهٔ ژاندارک (۱۲۶۵):مدرسه ژاندارک واقع در منطقه ۱۲ شهر تهران، حد فاصل خیابان جمهوری، منوچهری، لالهزار و فردوسی به همراه کلیسای مجاور به عنوان یکی از آثار ملی و با شماره ثبت ۲۹۲۸ به عنوان مدرسه و کلیسای ژاندارک به ثبت رسیده است. مدرسه ژاندارک جزو مدارسی است که فرانسوی ها در ایران تاسیس کرده اند. این مدرسه توسط دختران تارک دنیا برای تحصیل دختران ارمنی ایرانی تاسیس شد و در ابتدا به صورت.دارالایتام اداره میشداز دوران ناصری به بعد این مدرسه از دختران مسلمان نیز ثبتنام به عمل میآورد. شادمهر راستین