تاریخ تهران از محمد شاه تا پایان دوره ناصرالدین شاه از زمان فتحعلیشاه که بگذریم به دوره محمد شاه میرسیم و صدراعظمی «حاج میرزا آغاسی». حاجی چون طهران را کم آب دید آب کرج را به طهران آورد و از شمال باغ نگارستان گذراند و به محلهی عودلاجان برد. به زمان او مهاجران ایرانیها آن سوی ارس که به دست روسها افتاده بودند جلای وطن کردند و تعداد زیادی از آنها در این شهر متوطن شدند. این مهاجران و اعیان شهر با ساختمانهایی که در این شهر کردند بر عظمت این شهر افزودند. به سال ۱۲۵۷ ق این شهر را «اوژن فلاندن» فرانسوی دیده است و پارهای از ویژگیهای این شهر را چنین نقل میکند: «محیط طهران چهار یا پنج کیلومتر است و به اطراف آن حصاری است و به آن سوی حصار خندق میباشد با شش دروازه. در این دروازهها با کاشیهای الوانکاشیکاری شدهاند، پارهای از این دروازهها با برجهایی میباشند که با یکدیگر صدمتر فاصله دارند و همهی این قلعههای کوچک رو به ویرانی نهادهاند و قابل دفاع در برابر دشمن نیستند. جمعیت این شهر صدهزار نفر است و در این شهر شش یا هفت مسجد و سه یا چهار مدرسه و صد حمام و یکصد کاروانسرا وجود دارد که قابل توجه نیستند. بازار آن زشت و کثیف و ساختمانهای طهران بد منظرند. این شهر استعداد پایتخت شدن را ندارد و شاهان قاجار آن را پایتخت کردهاند و با آن خواستهاند خود را مستقل از پایتخت صفویان جلوه دهند. خانههای این شهر از خشت خام است که اگر یک باران طولانی ببارد خراب میشوند». تهرانیها بعد از یک باران طولانی اغلب خانههای خشتی خود را تعمیر میکنند. هوای تهران در تابستان گرم است و این گرمی با بخار شدن آبهای کثیف جویها موجب امراض در تابستانها میشود از اینرو اغنیا در تابستانها از این شهر خارج میشوند و در شمال شهر در دامنه کوه که دارای باغهای بسیار است تا حدود شش ماه و گاه در چادرهایی که میزنند اقامت میکنند (از سفرنامه اوژن فلاندن به ایران). معمارنت -آقای انوار آنچه گفته شد سرگذشت طهران پس از پایتخت شدن حدود پنجاه سال است ولی اینسرگذشت همه تحولات خود را در محدوده باروهای شاه طهماسبی پیدا کرد. لطفاً بگویید این سطح کنونی ابتدا خود را از چه زمان پیدا کرد و در چه تاریخ طهران پا از محدوده باروهای شاه طهماسبی که مقدمه فراخی پهنه کنونی شد بیرون کشید؟ پرسش خوبی کردید و اجمالاً عرض میکنم این پا فراخی از محدودهی شاه طهماسبی از زمان ناصرالدینشاه آغاز شد ولی لازم است تا قبل از رسیدن به این تاریخ به نکاتی توجه کنیم. خوب میدانیم ناصرالدینشاه در سنه ۲۶۴ق در طهران تکیه بر اورنگ شاهی زد با صدر اعظمی یکی از مردان با بصیرت و دوراندیش که ایرانی همواره به کارهای اساسی که او در ایران کرد مفتخر است و از کشته شدن مظلومانه او به دست یک مستبد نابخرد، داغدار. این مرد «میرزا تقیخان امیرکبیر» است در عرض چهار سال صدر اعظمی چنان شیرازه یک حکومت از همگسیخته را بههم پیوست و برای آتیهی حکمرانی طرح ریخت که اگر بهدست جانشین فاسد گنهکاراش از هم نمیگسلید، ایران مثل ژاپن در همان زمان به مسیر یک ابرقدرت شدن پا میگذاشت. آنچه مربوط به طهران در زمان صدرات امیر، مطرح و موضوع سخن ماست امیر در همان سالهای نخست حکومت احساس کمبود مسکن در طهران کرد، لذا دستور داد تا دویست خانه در خارج محدوده شاه طهماسبی که جا برای این خانهها نداشت بسازند ولی متأسفانه چون امیر در بین نبود تا سال ۱۲۷۴ق همهی تحولات در داخل همان سطح قدیمی اعمال میشد و بدین ترتیب همه باغها بهزیر بنا رفت و در همین سال بنابر قول اعتمادالسلطنه به دستور شاه سه باغ بزرگ داخل شهر بهنام «باغ خسروخان» و «باغ قهوهخانه» و «باغ امانالله خان» که در تلطیف هوای شهر بسیار مفید بودند به «محمدعلی معمار» واگذار گردید تا او خانهها بسازد. این معمار، باغهای مزبور را قسمت کرد و قطعات آنرا به طالبان واگذار کرد تا در آن خانه بسازند و این خانهسازی محله سنگلج را ایجاد کرد و به محلههای دیگر افزود و با این عمل تا حدی عطشخانهسازی تخفیف یافت و ده سالی گذشت و کجدار و مریز با مسئله برخورد میشد تا آنکه سال به ۱۲۸۴ق رسید، شاه واقف شد که باید فکر امیر تعقیب شود و برای این کار در روز یکشنبه پانزدهم شعبان سال ۱۲۸۴ق بنابر قول روزنامه ایران آنروز در خارج شهر نزدیک «دروازه دولت» سراپرده سلطنت زده شد و شاه با وزراء خود به آنجا آمده و با کلنگ نقره او و «کامران میرزای نایبالسلطنه» فرزندش نقطهای که باید خندق حفر شود کلنگ زدند و «میرزا یوسف خان مستوفی الممالک» و «میرزا عیسی وزیر» (حاکم شهر) متعهد شدند در ظرف سه سال خندقهای جدید دور شهر را حفر کنند. بنابر قول اعتمادالسلطنه این خندقها به طول سه فرسنگ و نیم میشدند و در نتیجه فراخی در شهر طهران پیدا شد و خندقهای جدید بدینقرار بود: خندق شمالی در محلی حفر گردید که امروز خیابان انقلاب است (شاهرضا قبلی)، خندق غربی در خیابان سیمتری و خندق جنوبی در خیابان شوش و خندق شرقی در خیابان شهناز کنونی. برای شهر دروازههایی ساختند و خارج شهر نواحی آنسوی خندقها بود. این سطحه شهر که از سال ۱۲۸۴ هـ ق و به عهد ناصرالدینشاه شروع شد بهظاهر کافی برای ساختمانهای سکنایی مردمان شد و تا دورههای بعدی کفایت خود را حفظ کرد و این بسندگی و کفایت تا سال ۱۳۰۹ شمسی که زمان سلطنت رضا شاه پهلوی است برقرار بود و هر بنای نویی که میشد در این محدوده میشد و اگر خانهای هم در آنسوی خندق تأسیس میگردید سعی برآن میرفت که در قرب خندق باشد تا ساکنان آن بتوانند از امکانات شهری بهرهور شوند. مضافاً در اطراف طهران چه از شمال و چه از شرق و غرب و جنوب دههایی بود که با زراعت خود خودکفا بودند و نیز بسا کالاهای بومی را بهبازار طهران میآوردند و بدینترتیب یک رابطهی معقول تجاری بین شهر و خارج شهر برقرار بود. متأسفانه با پرکردن خندقها و محو حدّ بین شهر و خارج، تهران ابتدا و بهآهستگی بزرگ شد و شروع به بلعیدن دههای نزدیک خود کرد و کمکم بر سرعت بلعیدن اطراف شهر افزود و اکنون دچار سرطان گسترش شده و در حد شمالی اکنون کوه البرز تا حدی مانع این تجاوز شده ولی در حد غربی فعلاً چنگال این سرطان به هشتگرد و در جنوب به حسنآباد زیر کهریزک و در شرق تا نزدیک دماوند پنجه میزند و همه دههای اطراف که روزی دههای طهران بودند اکنون بهصورت محلتی از این شهر بی در و پیکر شده و جیرهخوار آن گردیدهاند. معمارنت – به نظر شما از گذشته زمان قاجارها چه چیز باقیمانده که حکایت از طهران دوران آنها کند. از دوران قاجارها ساختمانهایی در این شهر وجود داشت که حکایت از علاقه و شوق صاحبان آنها به نحوه زیست خود میکرد متأسفانه این گسترش در طول و عرض یعنی در سطح به گسترش در ارتفاع رسیده و مرتب آن خانههای بومی خراب میشوند و آسمانخراشهای بیقواره جای آن مینشیند. اکنون از گذشته زمان ناصرالدینشاه پارهای از ساختمانهای کاخ گلستان حکایت دارد و قصر نیاوران و سلطنتآباد است که سلطنت آباد را «میرزا ابراهیم» برادر «میرزاسلطنه» صیغه شاه و مادر «کامران میرزا»، معماری کرد و قصر عشرتآباد است که بهسال ۱۲۹۱ ق در اراضی عیشآباد ناصرالدینشاه ساخت و امروز از دور ظاهر آن نالههای ویرانی آن را به گوش میرساند. آنچه از دوره ناصرالدین شاه امروز بهدست است سه نقشه میباشد یکی نقشهی «بازیل» است که از چال میدان شروع میشود و از داخل بازار میگذرد تا به سبزهمیدان میرسد و در این مسیر، تیمچهها و کاروانسراهای واقع در طول راه، خود را بهشرح میکشد و دیگر نقشهای است که شاگردان مدرسهی نظامی دارالفنون به سال ۱۲۷۵ ق زیر نظر «کرزوز» و بهقول تهرانیها «کریششخان»، استاد توپخانه آن مدرسه کشیدهاند و این نقشه وضع شهر را در قبل از گسترش ۱۲۸۴ ق نشان میدهد و غیر از این دو نقشه، نقشهی دقیق و کاملی است که سال ۱۳۰۹ ق منتشر شده تحت اشراف «حاجینجمالدوله» استاد ریاضی دارالفنون و این نقشه طهران پس از گسترش را نشان میدهد و «حاجی نجمالدوله» در گوشهای از آن نقشه بهتفصیل افرادی که با او تشریک مساعی در تهیه این نقشه کردهاند نام میبرد. این نقشه بسیار دقیق است و از جهت نقشهبرداری همهی نکات یک نقشه دقیق را واجد است. این بود شمهای از تاریخ طهران و امید آنکه در سالهای آتی این پایتخت ایران بر خوردار از مواهب الهی شود. معمارنت – بسیار ممنون از این توضیحات لطفاً اگر امکان دارد شما که این همه نشانی از گوشههای طهران دارید از خود نیز نشانی بدهید. تقاضا دارم نشان مرا در این ابیات بیابید: خوشم که هیچکس از من نشان ندهد بکوی عشق نشان به زبینشانی نیست بی نام و نشان باش که در کوی خرابات بینام و نشان هر که بود صاحب نام است از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است سید عبد الله انوار منبع:معمارنت تاریخ تهران پیش از حمله مغول(عبد الله انوار) ۱ تاریخ تهران از حمله مغول تا یورش محمود افغان(عبد الله انوار) ۲ تاریخ تهران از محمود افغان تا ابتدای قاجار(عبد الله انوار) ۳ تاریخ تهران از آقا محمد خان تا محمد شاه(عبدالله انوار) ۴